معنی از پادشاهان اشکانی‌

حل جدول

از پادشاهان اشکانی

مهرداد بزرگ

بلاش، تیرداد، اردوان

تیرداد

بلاش

اردوان

مهرداد


از پادشاهان اشکانی‌

بلاش، تیرداد


پادشاهان

ملوک

یاوند

کیان


مهر پادشاهان

نگین


از پادشاهان ماد

دیاکو، فرورتیش، هووخشتره


لقب پادشاهان پیشدادی

کی


لقب پادشاهان مغول

قاآن

واژه پیشنهادی

از پادشاهان اشکانی

ارشک

بلاش

مهرداد

ارشاویر

فرهاد اول

ارشک

ارشک (اشک یکم) (ح۲۵۰- ح۲۴۸ ق. م)، تیرداد یکم (اشک دوم) (ح۲۴۷- ح۲۱۴ ق. م)، اَردوان یکم (اشک سوم) (ح۲۱۴- ح۱۹۶ ق. م)، فریاپت (اشک چهارم) (ح۱۹۱- ح۱۷۶ ق. م)، فرهاد یکم (اشک پنجم) (ح۱۷۶- ح۱۷۱ ق. م)، مهرداد یکم (اشک ششم) (ح۱۷۱- ح۱۳۸ یا۱۳۷ ق. م)، فرهاد دوم (اشک هفتم) (ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۵ ق. م)، اردوان دوم (اشک هشتم) (ح۱۲۸- ح۱۲۳ ق. م)، مهرداد دوم (اشک نهم) (ح۱۲۳–۸۷ ق. م)، گودرز یکم، اُرُد یکم، سیناتروک (اشک دهم) (۷۶ یا ۷۵–۷۰ یا ۶۹ ق. م)، فرهاد سوم (اشک یازدهم) (۷۰ یا ۶۹–۵۸ یا ۵۷ ق. م)، مهرداد سوم (اشک دوازدهم) (۵۸ یا ۵۷–۵۶ ق. م)، اُرد دوم (اشک سیزدهم) (ح۵۶–۳۷ یا ۳۶ ق. م)، فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) (ح۳۷–۲ ق. م)، تیرداد دوم (۳۲ - ح۳۰ پ. م)، فرهاد پنجم یا (فرهادک) (اشک پانزدهم شریکی با مادر) (۲ ق. م- ۴ م)، ملکه موزا (۲ ق. م- ۴ م)، اُرد سوم (اشک شانزدهم) (۴–۶ یا ۷ م)، ونُن یکم (اشک هفدهم) (۷ یا ۸–۱۲ م)، اردوان سوم (اشک هیجدهم) (۱۲–۳۹ یا ۴۰ م)، تیرداد سوم (ح۳۶ م)، وردان (اشک نوزدهم) (۳۹ یا ۴۰–۴۵ م)، گودرز دوم (اشک بیستم) (۴۱–۵۱ م)، ونن دوم (اشک بیست و یکم) (۵۱ م)، بلاش یکم (اشک بیست و دوم) (۵۱–۷۷ یا ۷۸ م)، پاکور دوم (اشک بیست و سوم) (۷۸–۱۰۸ یا ۱۱۰ م)، اردوان چهارم (۱۰۸–۱۱۰ م)، خسرو (اشک بیست و چهارم) (ح۱۱۰–۱۲۸ یا ۱۲۹ م)، بلاش دوم (۷۷–۸۰ م)، مهرداد چهارم، بلاش سوم (اشک بیست و پنجم) (۱۲۸ یا ۱۲۹–۱۴۷ م)، بلاش چهارم (اشک بیست و ششم) (۱۴۷–۱۹۱ م)، بلاش پنجم (اشک بیست و هفتم) (۱۹۱–۲۰۸ م)، بلاش ششم (اشک بیست و هشتم) (۲۰۸– ح۲۱۵ م)، اردوان پنجم (اشک بیست و نهم) (ح۲۱۶–۲۲۶ م)، اردوازد

اردوان پنجم

فارسی به انگلیسی

لغت نامه دهخدا

پادشاهان

پادشاهان. [دْ / دِ] (اِ) ج ِ پادشاه. ملوک. صید. مُلَکاء. سلاطین. اَملاک. (منتهی الارب):پادشاهان را سوگ داشتن محال باشد. (تاریخ بیهقی).
پادشاهان از پی یک مصلحت صد خون کنند.
انوری.
پادشاهان سخن به صلابت گویند و باشد که درنهان صلح جویند. (گلستان). پادشاهان به نصیحت خردمند محتاج ترند تا خردمندان به صحبت پادشاهان. (گلستان). پادشاهان تخت توانند داد اما بخت نی و در مراتب خدّام توانند افزود اما در عمر نی. (دولتشاه سمرقندی).

پادشاهان. [دْ / دِ] (اِخ) (کتاب...) در تورات کتاب ملوک. نام دو کتاب از کتب مقدس بنی اسرائیل است که به اول و دوم موسوم است و این دو کتاب در اصل عبری یک کتاب و حاوی تاریخ پادشاهان یهودا و اسرائیل است. گروهی برآنند که کتب مذکوره ٔ پادشاهان پیش از کتب تواریخ ایام نگاشته شده چه کلمات کلدانی و فارسی بسیار در آنها یافته شودو عبرانیان این کتب را به یرمیاء نبی نسبت میدهند وگویا تاریخ تألیف آنها در حدود 620 ق. م. بوده باشد و تاریخ وقایع این دو کتاب دنباله ٔ وقایع دو کتابیست که شموئیل نگاشته و به یونانی آنها را «کتب ممالک » خوانده اند و به سه دوره منقسم میشود اول تا آخر عهد سلیمان، دوم منقسم شدن سلطنت تا اسارت اسباط عشره، سوم اسارت یهودا و سال 37 یهویاکین که ایقان برجعت الطاف الهی را نسبت به بنی اسرائیل می یابیم. این نکته را نیز پیش از نقل جدول پادشاهان سه دوره ٔ مذکور باید بخاطر داشته باشیم که لفظ پادشاهان در کتب مقدس بنی اسرائیل همواره دلالت بر رتبه ٔ اعظم و کثرت اقتدار و وسعت مملکت نمی کند، بلکه بسیاری از شهرهای منفرد ونواحی بتنهائی پادشاهی داشت و بسیار کسان را که در کتب مقدس پادشاه خوانده اند ما شیخ و پیشوا مینامیم. (نقل به اختصار از قاموس کتاب مقدس). جدول پادشاهان بر آن سیاق که شرح داده آمد در صفحه ٔ قبل آمده است.


هرسویه پادشاهان...

هرسویه پادشاهان. [هََ ی ِ دِ] (اِ مرکب) به معنی ملوک الطوایف و از مجعولات دساتیر است. (یادداشت به خط مؤلف). آن سلسله از نژاد پادشاهان را گویند که پس از مرگ اسکندر مقدونیایی در ایران طلوع کردند. (ناظم الاطباء).


کاخ پادشاهان ب...

کاخ پادشاهان بخارا. [خ ِ دِ ن ِ ب ُ] (اِخ) آقای سعید نفیسی نوشته اند: «کاخ پادشاهان بخارا در موضع ریگستان بود از دروازه ٔ غربی کهندز تا بدروازه ٔ معبد که همان دروازه ٔ ریگستان باشد. نصربن احمد سامانی بریگستان سرائی ساخت بسیار نیکو و مال بسیار در آن بکار برد و هم در آن سرای عمال مملکت را سرایها ساخت و هر عاملی را جداگانه دیوانی بود بر در سلطان چون دیوان وزیر و دیوان مستوفی و دیوان عمیدالملک و دیوان صاحب شرط و دیوان صاحب برید و دیوان مشرف و دیوان مملکه خاص و دیوان محتسب و دیوان اوقاف و دیوان قضا.» (احوال و اشعار رودکی، ج 1 ص 89).

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

پادشاه پادشاهان

(صفت اسم) شاه شاهان شاهنشاه.

معادل ابجد

از پادشاهان اشکانی‌

754

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری